«می دانم مقصر کیست اما جنگ نمی خواهم» این را دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا می گوید- مردی که تا همین دیروز ادعا می کرد انگشتش روی ماشه است و آماده اقدام نظامی تا به آنهایی که به «آرامکو» غول نفتی عربستان سعودی حمله کرده اند؛ درس مناسبی بدهد.
با اینکه مسئولیت حمله پهپادی روز شنبه را حوثی های یمن به عهده گرفته اند؛ روز به روز بر تعداد مقامات آمریکایی که انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفته و این کشور را عامل اصلی معرفی می کنند؛ افزوده می شود. از مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا گرفته تا ریک پری وزیر انرژی این کشور و البته خود ترامپ که از بامداد دیروز دوشنبه به وقت ایران یک بند توئیت های ضد و نقیض می زند، همه ایران را مظنون شماره یک جلوه می دهند.
در این میان روایت ها نیز متفاوت است. طبق نسخه نخست، ۱۰ پهپاد ۱۹ نقطه از پالایشگاه های «بقیق» و «هجره خریص» عربستان را هدف قرار داده اند و هدف گیری هم از جنوب یمن و منطقه تحت کنترل حوثی ها بوده است.
طبق روایت دوم، حمله به طور ترکیبی و با اتکا به پهپاد و موشک های کروز انجام شده و هدف گیری از غربی ترین نقطه شمال غربی عربستان انجام شده. پس پای کشور ثالث در میان است که می تواند شامل عراق یا ایران باشد.
اما روز گذشته، پمپئو در تماس تلفنی با عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق مدعی شد اطلاعات آمریکا تائید می کند که از خاک عراق حمله ای به تاسیسات نفتی عربستان سعودی صورت نگرفته است.
با این حساب تنها یک مظنون باقی می ماند: ایران!
در این میان اما یک نکته جالب است. ترامپ شاید با اشاره، گوشه و کنایه ایران را مقصر جلوه داده باشد، اما هرگز به صراحت نامی از این کشور به میان نیاورد.
او حتی در پاسخ به این سوال که آیا معتقد است ایران عامل حمله بوده، می گوید: «فعلاً» این طور به نظر می رسد. ببینیم نتیجه تحقیقاتمان چه می شود.
قبلاً هم اظهارات مشابهی گفته بود: دلیلی وجود دارد که باور کنیم مقصر (این ماجرا) را می شناسیم. در صورت تائید، آماده شلیک هستیم اما صبر می کنیم تا ببینیم عربستان سعودی چه کسی را عامل این حمله معرفی می کند و طبق چه شرایطی باید جلو برویم.
برداشت های اولیه این بود که آمریکا قصد آغاز جنگ با ایران را دارد. اما از روز گذشته تا کنون، دولت واشنگتن روی همین جمله «آماده شلیک هستیم» هم مانورهای زیادی داده است. مثلاً «مارک شورت» رئیس دفتر معاون رئیس جمهور آمریکا، برای کاستن از بار منفی این جمله، در عقب نشینی آشکار گفت: فکر می کنم «آماده شلیک» عبارت گسترده ای است و به واقعیت هایی اشاره دارد مبنی بر اینکه همه ما از حیث استقلال انرژی در داخل امن تر هستیم.
«استقلال انرژی» نکته مهمی است. رئیس جمهوری آمریکا اگرچه با کنایه اتهام را متوجه ایران می کند، به همان اندازه سعی دارد پای خود را از آتش این ماجرا دور نگه دارد. برای مثال او دیروز گفت: ما به نفت و گاز خاورمیانه نیازی نداریم و در حقیقت نفتکش های بسیار اندکی در آنجا داریم، اما به همپیمانان خود کمک می کنیم.
بعد از این هم جلوتر رفت و در جایی دیگر مدعی شد: حمله ای که به عربستان شد، به عربستان بود. به ما نبود. من نمی خواهم درگیر شوم. اما بعضی وقتها مجبوریم. حالا ببینیم نتیجه تحقیقاتمان چه می شود. نگران جنگ نیستم. ما ارتش مجهزی داریم. کلی هم سلاح می فروشیم. شما (خطاب به شاهزاده بحرین) حالا قرار است کلی از ما سلاح بخرید، اینطور نیست؟
«تا ببینیم چه پیش می آید»؛ همین تک جمله کافی است تا بفهمیم علیرغم همه تهدیدها، آمریکا هیچ راهبردی برای تلافی این حمله که به نوعی آبروی ریاض و غرب را با هم ریخت، ندارد.
از ۲ روز پیش که آرامکو هدف حمله قرار گرفته، این سوال مدام تکرار می شود که چطور ایران –کشوری که سال هاست هدف شدیدترین تحریم ها بوده و به هیچ چیز غیر از دانش بومی متکی نیست- می تواند یک پهپاد رادارگریز آمریکایی را به این دلیل که گوشه بالش به مرز ایران گیر کرده، از آسمان پایین بکشد اما عربستان با آن همه متحد ریز و درشت غربی و هزینه گزافی که صرف خرید تسلیحات پیشرفته می کند، یک دفعه در قلب خاک خود با حمله گسترده ۱۰ پهپاد ساخت حوثی ها روبرو می شود و دست بسته باقی می ماند.
در این میان، اگر این فرض که عاملین حمله در داخل خاک عربستان همدستانی داشته اند، صحت داشته باشد؛ دهن کجی بزرگی به ریاض محسوب می شود که دولتش را به ظن وفاداری تمام و کمال به دستگاه آل سعود اداره می کند. اثبات این فرضیه ضعف نظامی و ایدئولوژیکی رژیم سعودی را همزمان به رخ می کشد حال آنکه خیال خصم خانگی هم خواب از چشم حاکمان ریاض می رباید.
تا این جای کار، ترامپ تصمیم گیری درباره عامل اصلی واقعه را به سعودی ها حواله کرده. اما آنها هم دیروز نظر خود را اعلام کردند و باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد.
«ترکی المالکی» سخنگوی ائتلاف نظامی عربستان مدعی شد: طبق یافته های اولیه در حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی از تسلیحات ایران استفاده شده و اینکه این حملات از جانب یمن صورت نگرفته است.
اینجا هم درجه اتهام علیه ایران تا حد تامین سلاح برای حوثی ها (که البته اتهام تکراری است) پایین می آید. هنوز کسی جرات اینکه بگوید ایران حمله را انجام داده، ندارد و تعیین مبداء آغاز حمله نیز به آینده حواله می شود!
اما این همه تردید عربستان برای چیست. سعودی هم به اندازه رژیم صهیونیستی- متحد تازه خود- رویای درگیری ایران و آمریکا را در سر می پروراند. پس این همه تردید برای اینکه نام «ایران» را با صدای بلند به زبان بیاورد چیست؟
آرامکو قلب اقتصاد عربستان است و حمله به آن، سرمایه گذاران خارجی را برای خرید ۵ درصد از سهام قابل عرضه آن مردد کرده است. همین حالا هم پیش بینی می شود ۲ پالایشگاه صدمه دیده که مسئول تضمین نفت ذخیره عربستان بودند، تا ۶ ماه درگیر رکود باشند.
محمد بن سلمان پس از رسیدن به سمت ولیعهدی عربستان سعودی تلاش کرد نشان دهد که شخصیتی تحول خواه است و اصلاحات در ساختار اقتصادی و اجتماعی و همچنین برخی راهبردهای سیاست خارجی را پیگیری می کند. مهمترین سند تحول خواهی بن سلمان نیز سند چشم انداز ۲۰۳۰ است. اگرچه این سند حوزه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز در بر می گیرد، اما زیربنای آن حوزه اقتصاد است.
مطابق سند ۲۰۳۰، عربستان سعودی قصد دارد وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش و درآمدهای غیرنفتی را به ۵۰ درصد افزایش دهد و سیاست متنوع سازی اقتصاد را در پیش گیرد. فروش ۵ درصد از سهام شرکت آرامکو که گفته می شود دو هزار میلیارد دلار ارزش دارد، یکی از بخش های مهم سند ۲۰۳۰ و یکی از منابع اصلی درآمدی برای اجرای این سند است. توقف طرح عرضه اولیه سهام آرامکو می تواند نشانه شکست چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی باشد.
همزمان، ایران ثابت کرده که تاثیرات جنگ با این کشور، فرامنطقه ای است و کل اقتصاد شکننده جهانی را به مخاطره می اندازد. به بیان دیگر امنیت انرژی در گرو تامین امنیت ایران است.
پس اگر سعودی ها عاقل باشند، این فصل از کتاب خصومت با ایران را بی سر و صدا می بندند و سرگرم جبران خسارت های فعلی می شوند.
در این میان، واکنش شرکای اروپایی هم جالب است. آلمان می گوید با احتیاط موضوع را بررسی می کند. فرانسه می گوید باید به این قبیل حملات پایان داد. انگلیس هم می گوید مقصر مشخص نیست اما به این حمله پاسخ می دهیم.
اما حرف نهایی را ترامپ می زند که به طور ضمنی می گوید عجله ای برای درگیری با ایران ندارد. بهانه اش هم مزه کردن دیپلماسی و پرهیز از وارد کردن شوک به بازار انرژی است. کسی چه می داند شاید هم او هنوز به امید دیدار با حسن روحانی همتای ایرانی به امید ثبت دستاوردی در عرصه سیاست خارجی است تا تنور انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را به نفع خود گرم کند!