ماجرای این 3 نفر

بابک زن مدیرعامل شرکت را دزدید + عکس

شوهر این زن به ماموران گفت: ساعت ۵ عصر بود، همسرم برای رفتن به خانه از محل کارش خارج شد، ساعت ۱۰ شب گروهی ناشناسی از موبایل همسرم به من زنگ زدند و در حالی که اجازه دادند همسرم مکالمه کوتاهی با من داشته باشد، خواستند در ازای پرداخت پول همسرم را آزاد کنند.

  1. یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۹۸ ساعت ۰۹:۴۵ (۴ سال،۱۱ ماه قبل)
بابک زن مدیرعامل شرکت را دزدید +عکس
به گزارش فرانگر

۱۲ ساعت نگذشته بود که مدیرعامل شرکت با کارآگاهان تماس گرفت و ادعا کرد همسرش موفق به فرار از دست گروگانگیران شده است.

این زن به افسر پرونده گفت: در یک لحظه توانستم از خودرو پیاده شده و با کمک خواستن از مردم خودم را نجات دهم. وی درباره چگونگی گروگان شدن خود گفت: ساعت ۶ عصر با ماشینم قصد ورود به داخل پارکینگ را داشتم که ۲ جوان ۳۰ ساله اسلحه به دست با تهدید سوار خودرویم شدند و مرا به صندلی عقب برده و با بستن چشمانم شروع به حرکت کردند، پس از چند ساعت در تماسی به همسرم گفتند باید پول پرداخت شود و برای اینکه شوهرم را تحت فشار بگذارند اجازه دادند من نیز به وی بگویم پول را حتما به آنها بدهد و تهدید کردند در صورت عدم پرداخت پول مرا خواهند کشت.

این زن درباره نحوه فرار خود از دست گروگانگیران گفت: در این مدت همراه ۲ رباینده در داخل خودرو بودم و آنها با خودروی ۲۰۶ در سطح شهر تردد می کردند تا اینکه در شرایطی که تصور می کردند من قادر به دیدن جایی نیستم، از فرصت استفاده کرده و زمانی که یکی از آنها پیاده شد و داخل سوپرمارکتی در غرب تهران رفت، از صندلی عقب پیاده شده و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم که ربایندگان نیز با رها کردن خودرو فراری شدند.

کارآگاهان با راهنمایی های این زن بلافاصله اقدام به چهره نگاری ۲ گروگانگیر کردند و خیلی زود با جوان ۲۱ ساله ای به نام «بابک» روبه رو شدند که از مجرمان قدیمی بود. مخفیگاه این تبهکار شناسایی شد و پس از چندین روز مراقبت های نامحسوس و انجام اقدامات پلیسی، سرانجام وی دستگیر شد و اسلحه نیز از مخفیگاهش به دست آمد.

بابک در برابر طعمه اش چاره ای جز اعتراف ندید و در کمتر از یک ساعت همدست خود که جوان ۲۷ ساله ای به نام «فرهاد» بود را معرفی کرد. فرهاد نیز خیلی زود به دام افتاد و پرده از توطئه ای برداشت که طراح آن «یونس» ۲۸ ساله بود. فرهاد به تیم تحقیق گفت: با یکی از دوستانم به نام یونس در حال صحبت بودم که گفتم بیکارم، یونس سر صحبت درباره مدیرعامل شرکت محل کار خود را باز کرد و گفت مدتی است به این موضوع فکر می کند که یکی مثل مدیر شرکتمان آنقدر دارد که نمی داند چه کار کند و یکی هم مثل ما بی پول و فقیر و بعد نقشه ربودن همسر مدیرعامل شرکت را مطرح کرد و گفت: اگر کسی باشد که بتواند این کار را انجام دهد، مدیر شرکت پول خوبی می دهد، فقط یک خلافکار می خواهم تا این کار را انجام دهد و من نیز بابک را معرفی کردم.

فرهاد درباره نقش خود در زمان اجرای نقشه آدم ربایی گفت: قرار نبود من داخل این کار بشوم اما تسلیم وسوسه بابک و یونس شدم. با توجه به اعترافات فرهاد، یونس از سوی مدیرعامل و به عنوان یکی از کارمندان شرکتش شناسایی شد که بلافاصله پیش از اطلاع یونس از دستگیری همدستانش و هرگونه اقدام برای فرار، وی نیز همان روز دستگیر شد و جزئیات این گروگانگیری را پذیرفت.