برخی با بلندگو های وصل شده به ماشینشان در کوچه ها و خیابان ها اعلام می کنند: (خریدارم ... آهن، چودن، پنکه، بشکه خریدارم... اثاث منزل، لوازم منزل: لباسشویی، ظرفشویی، شوفاژ خریدارم...) که براساس قانون جرایم رانندگی استفاده از بلندگو و نصب آن روی خودرو ممنوع است. حال کار این افراد محترم باعث می شود تا آرامش شهروندان برهم بخورد و نتوانند استراحت کنند.
علی صاحب یکی از منازل مسکونی است که در محل زندگی اش این دوره گرد ها رفت و آمد دارند و او نسبت به نحوه کسب و کار این فروشندگان دوره گرد اعتراض دارد و می گوید آن ها وقت و بی وقت با استفاده از بلندگوی سیار، خواب و آسایش را برای ساکنان محله حرام کرده اند.
علی گفت: چرا هیچ کس فکری برای آلودگی صوتی ایجاد شده توسط بلندگو های وانت بار های دوره گرد نمی کند، علی رغم اینکه نصب بلندگو بر روی خودرو جرم محسوب می شود. این کار از وظایف ذاتی خود شهرداری است.
وی افزود: واقعا برای من سوال است که مگر همسایه های ما روزانه چقدر ضایعات تولید می کنند که این وانت های مزاحم هر روز و شاید روزی ۲ بار به کوچه ما سر می زنند. در برخی موارد هنوز وانت اول به انتهای کوچه نرسیده، وانت دوم وارد کوچه می شود، حال جنگ واقعی زمانی شروع می شود که هر کدام سعی در بالا بردن صدای گوش خراش بلندگو های خود دارند. در لحظه ای که به هم می رسند با یک لبخند ملیح و نشانه ای از رضایت که صدای خود را تا دورترین نقطه خانه ما نیز رسانده اند و خواب روز تعطیل ما را خراب کرده اند، از کنار هم می گذرند. این داستان هر روز ماست.
بیژن راننده یکی از این وانت بار های سمساری است، وانت سفید رنگی که دیگر باید اسقاط شود.
از او پرسیدم: چرا دنبال این شغلی؟ چقدر درآمد دارد؟
بیژن گفت: باید این شکم را یک جوری سیر کرد. گرسنه که نمی شود ماند. بی پولی و بیکاری و مشکلات دیگر هم سرش نمی شود، فقط غذا می خواهد غذا، سنگ به شکم بستن و قناعت هم که در این روزگار جواب نمی دهد. خودت که تنها باشی باز می شود کاری کرد، اما شکم زن و بچه را کی جواب دهد؟ روالش دقیقا این طور است که از بیکاری به شغل کاذب رو می آوری و می شوی باعث عذاب مردم و به هوای لقمه ای نان یا کنار خیابان بساط پهن می کنی، یا سر چهارراه چیز می فروشی، وضعیتت کمی اگر بهتر باشد، وانتی داری که با آن اول صبح یا سر ظهر کاسبی می کنی و خواب و آسایش را از مردم می گیری. پهن کردن یک تکه گونی و فروش لباس و وسیله و مواد غذایی دیگر در یک جامعه که به سمت مدرن شدن پیش می رود، جایی ندارد. فروش ضایعات آهن و دوره گردی از سر ناچاری است، چرا که اجاره مغازه و پول آب و برق نمی دهی، مالیات و حق دستمزد کارگر هم که هیچ و این طور باریکه پولی برایت باقی می ماند که با آن روزمرگی کنی، اما اگر کسی بسپارد که برایش کالایی عتیقه پیدا کنم، گاهی درآمد بالایی دارد که شاید از درآمد شمای کارمند هم بیشتر باشد.
پرسیدم: سر و صدای کسبه و بازاریان بلند می شود؟ مردم از این اوضاع شاکی هستند؟
او گفت: خوب بشود، کاری از دست من بر نمی آید.
متاسفانه اخیرا تعداد این وانت های ضایعاتی در نقاط مختلف تهران به قدری شده که شما در تمامی ساعات روز می توانید صدای مهیب بلندگوی این وانتی ها را بشنوید، با توجه به اینکه بیکاری زیاد شده و شهرداری هم برای برخورد با این وانتی ها سعی می کند مراعات کند تا یک عده به شهرداری هجوم نبرند؛ بهتر نیست حداقل بلندگوی این وانتی ها را توقیف کنند؟ فقط بلندگو!
به بیژن گفتم شهرداری و دستگاه قضایی هم تا کی باید دنبال وانت بار ضایعات آهن امثال شما بدود؟
بیژن گفت: نمی دانم، اما آخرش این است که مأمور شهرداری که رفت، دوباره به کارمان برمی گردیم. خرید ضایعات آهن، کارماست که انجام می دهیم، باز از بیکاری که خیلی بهتر است، با این حال که اقتصاد کژدار و مریض حرکت می کند. بعضی روز ها هم در نبود ضایعاتی آهن، از کسانی که نان خشکی و پلاستیک می فروشند، می خرم و یا کسانی که بطری ها و در و پنجره شکسته خود را در خیابان و سطل زباله می ریزند، آن ها را با وانت خود جمع می کنم؛ بد است که به زیبایی شهر کمک می کنم؟!
برایم جالب بود که بیژن در حالی که با بلند گوی گوش خراش خود آلودگی ایجاد می کند، می گوید: به زیبایی شهر کمک می کنم.
در این میان بیژن درد و دل کرد و گفت: حالا که مهار شدنی نیست، یک شبه من و خانواده ام را از نان خوردن نیندازید. جای مشخصی که برایمان در نظر گرفته نشده و گاهی از سطح شهر و خیابان ها ضایعاتی را جمع می کنم و عده ای دلال آن ها را از ما می خرند که یک منبع درآمد ناچیزی برای من است.
این وانت بار ها واقعا باعث آزار و اذیت تمامی مردم هستند که باید مردم در تمام ساعات صدای ضبط شده یک نفر را بشنوند، در حالی که خیلی ها در منزل بیمار و سالمند دارند. وانت های سیار خرید و فروش ضایعات آهن در اکثر خیابان ها دیده می شوند که گاهی می توانند نیاز های برآورده نشده هر کسی را برآورده کنند.
سعید یکی دیگر از این صنف راننده هاست که درباره کار و درآمدش پرسیدم و او گفت: بستگی دارد از ۲۰۰ هزار تومان کمتر نیست و شاید در یک ماه هم به ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان هم برسد. روزانه ۵ هزار تومان پول گاز و ۱۰ هزار تومان پول بنزین می دهم. از ساعت ۱۰ صبح از رباط کریم حدود ۷۰ کیلومتر تا تهران طی می کنم و بیشتر در منطقه ۳ فعالیت دارم.
از او پرسیدم چطور ممکن است درآمدت در یک ماه به ۲۵ میلیون تومان برسد؟ که او در پاسخ به من گفت: گاهی وقت ها مشتری هایی دارم که دنبال ضایعات عتیقه هستند و به قولی پول های کلانی را برای این ضایعات عتیقه پرداخت می کنند.
از سعید پرسیدم: آیا وسایلی که اسامی آن ها در این صدای گوش خراش شنیده می شود، وجود دارد؟
او خندید و گفت: بعضی هایش بله، اما برخی دیگر عتیقه هستند که خیلی ها بابت آن ها پول های میلیونی می دهند و برخی هم نه که واقعا وجود ندارد.
سعید از خرید و فروش در منطقه ۳ راضی است و گفت: ضایعاتی که می خریم را به نعمت آباد می بریم و سر و کارمان با آهن فروشی ها نیست، بلکه با دلالان است و مسئولان هر روز قیمت آهن و غیره را به ما پیامک می کنند و به این روش است که متوجه می شویم امروز آهن گران شده یا نه؟ آیا پول خوبی به ما می رسد؟!
مشتری هایش که خواستار عتیقه جات هستند اکثرا تحصیل کرده اند، اما سعید گفت که علاقه ای به تحصیل ندارد، چرا که باز هم آدم های تحصیل کرده به سراغ او می آیند و پول های کلانی به او می دهند. تحصیلاتش دیپلم، متولد سال ۶۵ و مجرد است.
زهرا صدر اعظم نوری رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری در خصوص آلودگی صوتی ایجاد شده توسط وانت بار های ضایعاتی و آهن فروشان اظهار کرد: تردد خودرو هایی که موجب سد معبر می شوند و به یک نوعی آلودگی صوتی در سطح شهر ایجاد می کنند، یک تخلف است و باید حتما توسط راهنمایی و رانندگی جلوگیری شود.
وی با اشاره به اینکه باید محدوده ها و معابر فرعی کوچه های عبور وانت بار ها توسط عوامل سد معبر و عوامل ناحیه جلوگیری شود، افزود: ایجاد اشتغال و خرید و فروش و عرضه محصولات در شهر تعریف خاصی دارد و برای این کار فضا هایی تعبیه شده است.
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری تصریح کرد: می توان اقلام و اجناس فردی را که در یک مکان مشخص بساط گستری می کند را از جهت سلامت، کیفیت و کمیت کنترل و نظارت کرد و فرد مسئول در آنجا نسبت به دستگاه های نظارتی تعهد دارد.
وی درباره افرادی که در خارج از این قالب مثلا با استفاده از موتورسیکلت یا وانت بار در سطح شهر تردد و اقدام به فروش اجناس خود می کنند، گفت: سلامت این محصولات را چه کسی تضمین می کند؟ آن هایی که می خرند یا آن هایی که می فروشند؟
صدر اعظم نوری در ادامه ابراز داشت: در شهر پیمانکارانی داریم که موظف هستند تمامی پسماند ها (پسماند خشک و تر) و پسماند ضایعات ساختمانی، نخاله و هر چیزی که هست را جمع آوری کنند و به مبادی مربوطه تحویل دهند که در آنجا فرآیند حمل و دفن و تبدیل و غیره انجام می شود.
وی گفت: عمل اشخاصی که به صورت موردی اقدام به این کار می کنند، خلاف قانون است و باید جلوگیری شود، چرا که هم به نوعی ایجاد آلودگی صوتی می کنند و آلودگی صوتی آن ها برای مردم آن حوالی مشکل ایجاد می کند و هم اینکه انتقال ضایعات از این طریق می تواند آلودگی را به معابر شهری منتقل و همچنین ایجاد سدمعبر کند. لذا باید جلوی این عمل افراد توسط شهرداری ها و راهنمایی و رانندگی گرفته شود.
به نظر شما به راستی چه باید کرد؟ شاید فکر کنیم که به علت کمبود کار این افراد نیازمند هستند که روزی خود را اینگونه به دست آورند و از طرفی دیگر آیا خانواده ها نیاز به آرامش ندارند؟ اگر این کارشان را روزی حلال و تلاش برای خانواده هایشان بدانیم، پس اصنافی که ماهانه یا سالانه هزینه های بسیاری را به امور صنفی-شهرداری-مالیات و دارایی- اجاره، آب، برق و غیره مغازه پرداخت می کنند، چه می شود؟ آیا با این کارشان زندگی را ماشینی تر و بی تحرک تر نمی کنند؟
قطعا با تشکیل کارگروهی متشکل از نیرو های انتظامی، دادگستری، شورای شهر، شهرداری و مجمع امور صنفی و همچنین با فرهنگ سازی می توان تا حدودی جلوی این ناهنجاری های کنونی را گرفت تا در آینده به عادت و هرج و مرج غیر قابل کنترل تبدیل نشود.